یک جوووون بی مغز

درگیری هایی بین سر انگشتان یک بی مغز و کیبورد

یک جوووون بی مغز

درگیری هایی بین سر انگشتان یک بی مغز و کیبورد

دلبستگی ها تهدید میشوند...

سلام 

خیلی وقته که این رسمشه. وقتی علاقه تو رو به یه چیز میبینند اون رو تبدیل میکنند به یک سلاح که رو به تو قد علم کرده. وقتی ابراز احساسات رو علنی میکنی٬ وقتی به همه نشون میدی که به فلان چیز دلبستگی داری از اون دلبستگی برای آزارت استفاده میکنند. 

تهدیدت میکنند که نابودش میکنیم و میدوندد که تو هم نابود میشی. میدونند که حداقل میشکنی. به دلبستگی هات احترام نمیزارند... هرچقدر هم که اون دلبستگی زیبا و خواستنی باشه. 

به زیباییش توجهی نمی کنند. فقط و فقط به استفاده ای که از اون میتونند بکنند فکر میکنند. 

یه نقطه ضعف که میشه با تهدید اون تو رو خفه کرد... اعتراضت رو خاموش میکنند. 

همینه دیگه... آزاد باش و فارغ از هفت دنیا تا توان شکستنت رو نداشته باشند. 

حالا اگه آزادیت رو گرفتند و دلبستگی و وابستگی برات آفریدند. یه کلت دارند که آماده شلیکه... 

احساس خطر بکنند یه اشاره کوچولو به دلبستگی هات میکنند. 

آخه بی انصاف اگه دلخوشی نداشته باشم پس واسه چی بجنگم و تلاش کنم. چی رو بسازم و به چی فکر کنم...  

شاید این دلبستگی یه غیرت بی جا باشه. شاید یه دوست و شاید یک وطن و یک خاک... 

شاید یه شاخه گل باشه که میدونند اگه پرپرش کنند قلبت میشکنه. 

شاید راهش اینه که آزاد باشیم و فارغ...اما با عشق زیباست این گردش زمان. 

پیروز باشید.