یک جوووون بی مغز

درگیری هایی بین سر انگشتان یک بی مغز و کیبورد

یک جوووون بی مغز

درگیری هایی بین سر انگشتان یک بی مغز و کیبورد

با من بسازید

سلام به همه اونهایی که هنوز میاند اینجا 

طبق تصمیمات قبلیم این وبلاگ الان باید حذف شده بود اما چند تا از نظراتی که برای پست قبلی داده بودید حسابی شارژم کرد و نظرم برگشت.  

چند وقتیه به وبلاگ دوستان سر نمیزنم. وقت نمیشه یا شاید گاهی وقت ها سرعت سیستم های مرکز من رو منصرف میکنه. 

پنجشنبه ظهر حسابی حس نوشتن داشتم اما مرکز تعطیل شد و حتی نتونستم جواب نظرات رو کامل بدم. خلاصه دوستان بنده رو عفو کنند چون درس و زندگی و... یا شاید هم بی حالی خودم مشغولم کرده. 

دو دل هستم که دیگه چیزی اینجا بنویسم یا کلا بی خیال بشم. چرندیاتی هم که تا الان نوشتم به درد کسی نمیخورده و نمیدونم که چیزی برای نوشتن هست یا نه. بعضی نوشته ها نباید منتشر بشه و بعضی هم نباید نوشته بشه. 

چند روزی با من بسازید تا یه خاکی به سرم بریزم. 

شاد و برقرار باشید.

نظرات 8 + ارسال نظر
نیلوفر یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:56 ق.ظ http://hamechiznevis.blogsky.com

بازم سلام
یعنی چی که قرار بود حذف بشه؟
یه وقت این کارو نکنی ها!!!!!
تو بیا اینجا بنویس بسههههههه
دیگه این تصمیم ها رو نگیر لطفن
در ضمن من اولم

سلام
گاهی باید از بعضی چیز ها گذشت و رهاشون کرد.
چشم. فعلا که منصرف شدم.
دمت گرم که اول شدی. و فعلا تنها نظر رو تو دادی.

فرزاد جونت یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:01 ب.ظ

تو غلط میکنی که دیگه نمیخوای بنویسی... مگه دست خودته خره؟؟!!!
جوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون

کاملا دست خودمه.
جوووووون

نیما آزاد یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:40 ب.ظ http://nimazad.blogsky.com

اگه از من میپرسی وبلاگت رو حذف نکن
البته میدونم که کسی از من نظر نخواسته

دلیل بیار. نظرت رو میخوام.

هیدرا یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:15 ب.ظ

سلام
چرا میخای دیگه ننویسی؟
حالا که ما ازت تعریف کردیم داری برامون ناز میکنی؟

سلام
خیلی چیزها رو نباید نوشت.
اگه چیزی برای نوشتن نباشه نباید وقت مردم رو هدر داد.
داغ کردم. دارم خفه میشم.
بحث ناز کردن و این چیزا نیست. احساس جهالت شدید میکنم. خیلی احساس سختیه.

[ بدون نام ] یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:27 ب.ظ

ادامه بده...

یه دیوار هایی ادامه دادن رو سخت کرده.
زبانی که درمانده از گفتن.
تلاشم رو میکنم.

انیشتین سمپاد دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:58 ب.ظ http://www.sage.blogsky.com

با تو می سازیم چون وبت خیلی باحاله مطالبت هم خیلی قشنگه
تورو خدا وبت رو حذف نکن

تعریف بیخودی نکن.
دلیل اینکه از نظرت قشنگه چیه؟؟؟

انیشتین سمپاد دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:36 ب.ظ http://www.sage.blogsky.com

تعریف بیخودی نیست و منم جدی گفتم
از همه لحاظ مثل موضوع های که انتخاب می کنی یا طرز نوشتنت

به راهنمایی و انتقاد سازنده نیاز دارم

هیدرا سه‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:49 ق.ظ

فک کنم زیاد اینجا موندی زده به سرت!
بری خونه یکم حال وهوات عوض میشه بهتر میشی ایشالا!
نبینم همشهریم داغ کنه ها!!!!!!!!
کمکی ،چیزی خاستی خبرم کن؟!

آره... دلتنگ شدم. هفته دیگه میرم.
هوای اینجا زیادی گرمه. من عادت ندارم . داغ میکنم. البته دلایل دیگه هم داره.
چشم. ممنونم از لطفتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد