یک جوووون بی مغز

درگیری هایی بین سر انگشتان یک بی مغز و کیبورد

یک جوووون بی مغز

درگیری هایی بین سر انگشتان یک بی مغز و کیبورد

حرف های پدرانه... مرگ حقه...

شروع یه روز کاری... نصیحت هایی که لح لح میزدم برای شنیدنشون... همیشه جدید بود برام... میگفت این ها مال ورود به دوران پس از جوانیته... دمش گرم اما خودم زود تر به بعضی از حرف هاش رسیده بودم... نمیدونم میدونه که چقدر حال کردم با نصیحت هاش... منتظر بودم... 

 

صبح با یه خبر کهنه شکه شدم... فلانی رفته؟؟؟ نه فلانی خدا بیامرزدش... فوت کرد...چی؟ 

همون اول ها که تو رفتی شیراز تصادف کرد و در جا مرد...  ما بهت نگفتیم که ناراحت نشی...  

رفتم تو فکر... پدر بود... سه تا دختر داشت... پارسال تابستون کنار هم کار میکردیم... چقدر صمیمی بود... منو قبول داشت و تشویقم میکرد... یاد اون جملاتی که اولین بار بینمون رد و بدل شد میفتم... خدا بیامرزدش... مرگ حقه. 

 

نظرات 24 + ارسال نظر
فرزاد جوووووووونت سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:34 ق.ظ

خدابیامورزتش...
مرگ و زندگی دست اون بالایی است... همه چیز هم یه حکمتی داره...

ببخشید. متئجه نشدم آپ کردی وگرنه همون اول نظر میدادم. شرمنده

من و تو رو هم بیامرزه...
قربانت عزیزم.

بهاره سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:18 ق.ظ http://www.kuche-ali-chap.blogsky.com

کسی که ما را نصیحت نکرد.فقط زمونه بهم درسی داد که خیلی سخت بود.

شاید این درس سخت بعد ها خیلی چیزها رو برات آسون کنه.

تلاله سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:14 ق.ظ

خدا رحمت کنه....

رفتگان شما رو هم...

[ بدون نام ] سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:55 ق.ظ

واقعا فهم بالایی می خواد که کسی درک کنه نصیحت چه بارهایی با خودش داره...

خدا بیامرزتش و صبر بی کران نثار خانواده و عزیزانشون کنه!!!!

با نصیحت های درست حال میکنم... نیاز دارم... چند وقتی بود خیلی دلم برای حرف هاش تنگ شده بود...
اونی که نصیحت میکنه باید وارد باشه و کار درست...

سپیده سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:56 ق.ظ http://javdanegi-dar-fanaa.blogfa.com

اه اسمم جا موند!!!

دل و دینت جا نمونه دوست من... البته دلت اگه یه جای خوب جا بمونه مشکل نداره...پایدار باشی

ستایش سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:55 ب.ظ

خدا رحمتش کنه ...
گفتی پدر بود : خدا کنه اروزهایی که برای بچه هاش داشت رو دیده باشه ..

امید وارم از بچه هاش راضی باشه...

. بـــانــ و تمشـــ کی . سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:52 ب.ظ http://tameshki.com

قلبم لرزید !!
نوشتت تاثیر زیادی داشت

خدا بیامرزتش !
به سر کسی نیاد !!

سخته... خدا خودش یاور هممون باشه.

هیدرا سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:27 ب.ظ

خیلی جالبه که برا نصیحت له له میزدی...!
واقعا جالبه!
من از نصحیت متنفرم!
ولی به شدت بهش احتیاج دارم!
مرگ مصداق کامل کلمه حقه!
خدا بیامرزدش...

خیلی جالب بهم فهموندی له له رو اینجوری مینویسند...
شاید تنفرت از نصیحت های بی جا و به درد نخوره... منم از نصیحتی که بی موقع باشه خوشم نمیاد... خیلی وقت بود که دلم میخواست اینجوری باهام حرف بزنه... چند وقت یک بار طعمش رو میچشم... از سالهای پیش... اما این بار احساس کردم واقعا دوسش دارم...بهش نیاز دارم... یه پناهه برام... طعم حرف هاش هم شیرینه... اگه فرصتش پیش بیاد...

پیشنهاد میکنم به جای تنفر بگرد دنبال یه کسایی که حرف هاشون ارزش گوش کردن و فکر کردن داشته باشه برات.

مرگ مصداق کامل کلمه حقه!!!؟؟؟ واقعا نظر خودت اینه؟
اگه همینجوری یه چیزی نوشتی که بماند اما اگه خودت به این نتیجه رسیدی باید برام توضیحش بدی.
خیلی مشکل دارم با این موضوع... با حق بودنش... فعلا مهر خموشی بر لبم...

پرستو چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:13 ق.ظ http://www.parast00k.blogsky.com

گفتنش تلخ است و دیدن تلخ تر
هست ناگه نیست گردد در نظر

کاشکی که اون موقع که باید به نصیحتاشون عمل میکردیم.

این هست ها و نیست ها برای ماست که به خودمون بیایم...شاید
سعی میکنم موقعیت شناس باشم...

انیشتین سمپاد چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:24 ق.ظ http://www.sage.blogsky.com

الان دومین وبی هستی که خبر مرگ میدی
به حرف پدرت هم گوش کن برات خوبه
آپ جالبی بود
بهم سر بزن
فعلا

ببخش دوست من
فعلا یعنی چی؟ بگو خدا پشت و پناهت
خدا پشت و پناهت

فرزاد جوووووووونت چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:28 ق.ظ

مگه تو تا الان بیداری خره؟؟
خب پاشو بیا مسنجر باهم چت کنیم دلم واست یه ذره شده...
:.
جووووووووووووووووووووووووووون

مسنجر ندارم عزیز دلم...
جووووون

فرزاد جوووووووونت چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:50 ق.ظ

خب نصب کن... جووووون من نصب کن تا باهم چت کنیم... بخدا دلم میگیره... واسهخ شبهای دیگه نصب کن... جون من..

برم بخوابم؟؟؟ شب بخیر

فرزاد جوووووووونت چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:58 ق.ظ

شبت بخیر... روزت قشنگ

جووووووووووون

زهرا چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:28 ق.ظ http://malake70.blogsky.com

آره واقعانم مرگ حقه.

چیچیش حقه؟ حالا من یه چیزی گفتم تو چرا تایید میکنی؟
چرا نظرت اینه که حقه؟

هیدرا چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:31 ب.ظ

نه همینجوری ننوشتم!
این اعتقاده مه!
به نظرم واقعا حقه!!
چیو برات توضیح بدم؟
بگو تا برات بگم؟!!!!!!!!

چرا نظرت اینه؟ چرا حقه؟
هرچی که من یا بقیه گفتند که نباید تایید بشه... آخه چی چیش حقه؟ خیلی هم نا حقه...
اگه لطف کنی و نظرت رو در مورد مرگ برام توضیح بدی ممنون میشم...اما یه توضیح پیره زنی و مثبت اندیش نمیخوام...

نیلوفر پنج‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:25 ق.ظ

بازم سلام
تسلیت می گم
بی جاره دختراش اخه مرگ و نبود پدر برای دختر خیلی سخته

بازم درووود
شرمنده ام که شاید با این نوشته ناراحتت کرده باشم... ولی جدی جدی ناراحت بودم... میبخشی؟

زهرا شنبه 19 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:02 ب.ظ http://malake70.blogsky.com

چون حقه دیگه تا چشه تو دراد.

هیدرا شنبه 19 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:07 ب.ظ

من قصدم تایید حرف شما نبود...
اگه میگفتی ناحقهُ من بازم میگفتم حقه!
من نظرمو برات مینویسم ولی دیگه نمیدونم تا چه حد پیرزنی یا مثبت اندیشانه باشه!!!!!!!!!!!!

مرگ یه حقیقته! حقیقت چیزیه که حقه!و حق چیزیه که اتفاق بیفته و عملی بشه!
مرگ یکی از معدود پدیده هایی که صد درصد اتفاق میفته!
و موقعی که قراره اتفاق بیفته، براش مهم نیست طرفش کیه...!
تو میتونی منکر این بشی که مرگ میتونه اتفاق نیفته؟!
تو دنیای امروز ما تنها زمانی که برابری و مساوات معنا پیدا میکنه زمان مرگه..!
مرگ براش فرق نمیکنه طرفش پولدار باشه یا فقیر... خوشبخت باشه یا بدبخت....زشت باشه یا زیبا...!!! این عین حقیقته!!
وقتی از زندگی خسته میشی اروزی مرگ میکنی...و دقیقا وقتی از کسی متنفری براش ارزوی مرگ میکنی...
این یعنی تنها چیزیه که ممکنه تو هم برای خودت بخای و هم برای کسی که ازش بیزاری...!!!!!!!!!!!!

این نظر من بود...!

میس یکشنبه 20 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:21 ق.ظ

خدایش بیامرزد

میس جمعه 25 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:42 ب.ظ

خودتو بما بنما

آپ کن دیه

فراری یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:58 ب.ظ

زنده بودن خود را اعلام میداریم
آدرس وبلاگمان است
selena هم رمز مطالبمان
ارزش خوندن نداره
فقط الوعده وفا خواستم بکنم:)
موفق و شاد
راستی خوندم آپتو اما خیلی عجله دارم
شبز باشی
بدروووود

فراری یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:00 ب.ظ http://archgirl.persianblog.ir


هواسم نبود

mokherend دوشنبه 28 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:09 ق.ظ http://mokherend.blogsky.com

مرگ حقه .درست. ولی من اصلا دوست ندارم که باهاش روبرو شم.چون که فکر میکنم بعضی وقتا حق نیست.
خودم نه .دوست ندارم که برای اطرافیانم اتفاق بیوفته.

xyz جمعه 9 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:57 ق.ظ

salam webloge jalebi dari khoshhal misham b webloge manam sar bezani va nazar bedi
www.sampad-sherover.blogfa.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد